نشلجي

نشلجي

فرهنگي، ديني و قرآني

 

سيد بن طاووس مي فرمايد : بعضي از كارهايي كه ما مي كنيم همين طوريه . موقع نماز اين مگسا تبديل مي شن به افكار مختلف هي مياد و ميره !

دل من هم پر از شيريني خامه اي هست كه براي افكار گناه جذابه . ‌بعد هي مياد و هي ميره . يه لحظه آدم حواسش پرت ميشه باز دوباره سرجاش مي ياد ،‌ باز حواسش پرت مي شه ، باز دوباره مياد سرجاش !

 

نكته ادبي كه اين مثال داره اينه : در عربي به مگس مي گن زباب ، زباب يه كلمة مركبه كه از دو كلمه تشكيل شده يكي « زُب » ( مي ره ) و ديگري « اب » ( مياد ) ، ميره و مياد ، اصلاً خصوصيت مگس همينه . اين شيريني هايي كه دور قلب ما رو فرا گرفته باعث مي شه افكار گناه مثل مگس اطراف ما بچرخه . شيريني ها رو پاك كنيم ،‌ قلب رو بشوريم ،‌ بعد اگه توي نماز حواسمون پرت شد . نمي شه !

اَقِم الصلاهَ لَذكري : اولين مرحله ذكر در نماز اينه حواست باشه كه چي داري مي گي . اين مي شه ذكر بِلسان

 اما مرحله دوم ، ذكر قلبي :

حالا ذكر قلبي چيه ؟‌ ذكر و مداومت بر ذكر تأثير بيسار بسيار بالايي داره . اينجوري نباشه كه يه روز صد تا صلوات با شرايطش بفرستي ولي فردا نفرستي ، پس فردا بگي : حالا چون ديروز صلوات نفرستادم امروز دويستا صلوات

مي فرستم . نه ! بايد در كار تداوم باشه . مي فرمايند : “ احسنُ يا افضلُ الاعمالُ مادامُ وَلَوْ اَقَلْ .”بهترين اعمال يا برترين اعمال ،‌ اعمالي است كه ادامه داشته باشد ، ولو اينكه كم باشد .

 

بابا ! طرف مقيد هفته اي دو ساعت بياد براي امام حسين (ع) گريه كنه اين تقيد به دردش مي خوره ، اين مداومت به دردش مي خوره ! ولي مي بيني يه نفر ديگه ده روز محرم مي ياد از ساعت 6 بعد از ظهر تا ساعت 3 نصف شب زنجير مي زنه ولي يك سال با امام حسين (ع) خداحافظي مي كنه ، اين فايده نداره ! فايده نداره !

البته دستگاه اهل بيت (س) اينقدر بزرگه كه همه چي توش فايده داره ، ولي اون چيزي كه اين بنده خدا مي خواد نمي شه ، ذكر بايد تداوم داشته باشه يعني اگه قراره ده تا صلوات بفرستي اينو ،‌هميشه داشته باش . زيادش بكن اما قطعش نكن .

اين ذكر به قلب تأثير داره و تأثيرش اينه كه قلب رو جلا مي ده . تداوم در ذكر باعث ميشه كه آدم هميشه قلبش با خدا باشه . اونقدر با لسان و زبان به قلبش تلقين كرده كه قلبش مطمئنه كه بابا سبحان الله . خدا پاكه ، توكلت الي الله ، همه

گره ها دست خداست ، لااله الا الله ، شرك نورزيد ، در خونة‌ كسي ديگه نرن ،‌ مي گه :‌ همه چيز دست خداست ، فقط از اون كمك مي خوام . اياك نعبد و اياك نستعين : فقط از اون كمك مي خوام ( ذكر نماز ) .

 

يواش ، يواش مي بيني وجودش تماماً خدايي شد .

“ خوشا آنانكه الله يارشان بي

 كه حمد و قل هو الله كارشان بي ”

نه اينكه صبح تا شب حمد و قل هو الله بخونن ، نه ! كارشون رو از حمد و قل هو الله مي گيرن .

خوشا آنانكه دائم در نمازند . حتي غذا خوردنشون ، نمازه ، كار كردنش نمازه ، درس خوندنش نمازه . چرا ؟ چون اين نمازه كه بهش مي گه برو درس بخون ، از نماز نتيجه گرفته . اين ذكر از لسان ( زبان ) بر قلب تلقين شده و اين صفت حسنه در قلب محكم خودش رو گرفته . لذا اينكه ، همه كارش مي شه نماز خوندن . خب اين مي شه ذكر قلبي .

مرحله سوم ، ذكر بالجنان و ذكر بالاركان

 :اركان يعني :‌ دست ،‌ چشم ، زبان ، پا ، قلب و . . . مي گه : آقا مگه پا هم ذكر مي گه ؟! بله ! ذكر فقط محدود به زبان و دهان نيست . چشم هم ذكر مي گه . نگاه محبت آميز به مادر ذكر هست .نگاه محبت آميز به برادر مؤمن ذكره ، نگاه محبت آميز به شاگرد و شاگرد به استاد ذكره .

ذكر پا : راهپيمايي ذكره ، روي پا به خاطر خدا ايستادن ذكره .

ذكر چشم : چشم رو از نامحرم پوشاندن ذكره ، با اين چشم براي خدا اشك ريختن ذكره ، با اين چشم براي خدا بيدار موندن ذكره .

ذكر دست با اين دست استجابت مؤمن رو كردن ذكره ، با اين دست ، دست محروم رو گرفتن ذكره ، با اين دست براي خدا كتابت كردن ذكره ،‌اين ميشه ذكر باركان

ذكر بالجنان :‌

اما ذكر بالجنان چيه ؟ مي فرمايند جنان يعني قلب و امام صادق (ع) مي فرمايند : “ القلب هو العقل” : قلب همان عقل است. در اينجا جنان به معناي عقول هست . ذكر بالجنان يعني آقا با عقل و با تفكرت ذكر بگي ، تفكر در كنه خدا ذكره ، تفكر در صفات خدا ذكره ، تفكر در زندگي ذكره ، تفكر در خلقت ذكره ، تفكر در آداب ذكره ، تفكر در درس ذكره ، هرگونه فكري كه كمكت كنه بتوني دينت رو حفظ كني ، بتوني معرفتت رو بالا ببري ، بتوني به جامعه ات خدمت كني اين ذكره ، پس همين طور كه مي بينيدد دامنه ذكر خيلي وسيعه .

يكي از بزرگان مي فرمود :‌ هر روز صبح كه من از خواب بيدار مي شم ، از لحظه اي كه مي خوام شروع كنم به زندگي كردن از همون لحظه اول وقتي كه مي خوام صورتم رو بشورم يه عبارتي رو به كار مي برم ، از خودم يه سؤال مي كنم اگه پاسخ مثبت بود اون عمل رو انجام مي دم اگر پاسخ منفي بود اون عمل رو انجام نمي دم . وقتم رو براي اون تلف نمي كنم . از همون اول كه پا مي شم مي گم : بسم الله الرحمن الرحيم .

 

مي خوام صورتم رو بشورم مي گم :‌ من براي اين خلق شدم ؟ اگه كارم توجيه عقلي داشت اين مي شه ذكر براي اينكه فكر كردم .

مي خوام صبحانه بخورم ، مي گم آيا براي اين خلق شدم ؟ جزء وظايفم هست ؟ بله ! مي خوام برم مدرسه ، مي خوام برم دانشگاه ، مي خوام برم . . . تك تك اينا رو فكر مي كنه ، اين فكر كردن باعث مي شه اولاً آدم وقتش تلف نشه ، ثانياً در ميان كارهاي مهم به اَهم بپردازه ، مهم ترين كار رو بگيره ،‌خودش رو الاف كارهاي الكي نكنه ، دامنه ديدش رو نسبت به دنيا وسيع كنه ، خودش رو گير نندازه ، آقا ! كار كوچيك انسان رو كوچك بار مي ياره .

اگه من تمام دامنه فكريم محدود به ، همين كانون و همين مسجد و همين منبر باشه كوچيك بار مي يام ، آخر ، آخرش من يه منبري خوب مي شم مثلاً

پس دامنة ذكر خيلي وسيع شد . من يه نكته رو جا انداختم . مستحباتي كه ما داريم هم يه نوع ذكره ، نماز شب ذكره ،‌ نماز غفيله ذكره ، نماز وتيره ذكره ، اين مجلسهايي كه شركت مي كنيد ذكره ، اين سينه اي كه مي زنيد ذكره . مي گه آقا چرا اينقدر سينه مي زنيد و حسين حسين مي گيد ؟ يكبار بگو حسين (ع) گريه ات رو بكن ، سينه ات رو بزن ، 200 بار كه سينه نمي زنن . مي گم همين طوري كه روزي 100 تا صلوات مي فرستيم همانطور هم روزي 100 تا سينه مي زنيم مي گيم حسين (ع) . يعني اينها رو ذكر مي دونيم . سينه زدن ما ذكره ، حسين حسين گفتن ما ذكره . هر يه حسين حسيني (ع) كه مي گي يكبار داري خدا رو صدا مي زني . عزيزان ! اين شبها رو داشته باشيد ، دو ركعت هم كه شده با خدا خلوت كنيد . من هميشه گفتم ، حالا هم براتون باز مي كنم .

روايت مي فرمايد : “ ان الله سبحانه و تعالي جعلَ ذكراً جلاءِ كل قُلوب ” خداوند سبحان و تعالي ذكر را قرار داد براي اينكه قلبها را جلا دهد .

 

جلا يعني چي : آقا ! يه ديگ مسي رو كه شما خيلي ازش استفاده مي كني ، زنگ مي گيره ، سياهي مي گيره ، مي بري

مي دي مسگر ، مي گي : آقا اينو برام جلا بده ، مسگر هم اون رو با يه ماده اي برق ميندازه و بهش جلا مي ده ، مس درست مثل اولش نو مي شه .

قلب مرده ، قلب سياه شده ،‌قلب زنگار گرفته هم با ذكر جلا مي گيره ، بعضي ها سؤال مي كنن : آقا قلب ما سياه شده ، چكار كنيم ؟ جواب اين سؤال ذكره . برطبق روايت گوشهاي ما در اثر گناه چرك مي گيره ، و اين چرك باعث مي شه اون صدايي كه بايد به گوش ما برسه ، نرسه ، يعني گوشمون صداي خدا رو نمي شنوه ، خدا كي صدا مي زنه ؟! خيلي ما رو صدا مي زنه . روايت هاي زيادي داريم به اين مضمون كه خداوند ملائكه رو مي فرستنه و اونها ميان ما رو صدا مي زنن شباي جمعه صدا مي زنن ، نيمه شعبان صدا مي زنن ، دوبار هم صدا مي زنن ، شب عاشورا صدا مي زنن ، از اول تا آخر ماه رمضان صدا مي زنن ، ماه رجب صدا مي زنن ، ماه شعبان صدا مي زنن ، و اين صدا رو ما نمي شنويم .

 

همين طور چشم ما بعد از اينكه كور شد ، يعني پرده رويش افتاد اون چيزهايي رو كه بايد ببينه نمي بينه . چشم و گوش ما بوسيلة ذكر باز مي شه . چيزهايي رو مي بينيم كه خيلي ها نمي بينند . در بحث چشم گفتم . خداوند تبارك و تعالي فرمودند : بنده من ! چشمت رو بر حرام ببند ، منِ خدا اون چيزهايي كه خيلي ها نمي بينن بهت نشون بدم .

پس ذكر چشم رو هم پاك مي كنه ، خيلي وقتها هست كه قلب عصيان مي كنه ، تجاوز كاري مي كنه ، از دايره حكومت خدا خارج مي شه ، ‌اصلاً مطيع هيچ مولايي نمي شه ، مي فرمايند : ذكر قلب را رام مي كنند ، قلب سركش رو مهار مي كنه ، قلب رو مي ياره تو دايره اي كه خدا مي پسنده ! فرشته ها از سرشب تا صبح دارن صدا مي زنن ،‌ كسي جواب نمي ده . چرا ؟!

براي اينكه ذكر مختص شده به همون ذكر زبوني . آقا ! اصلاً مي دونين ملائكه به چه كسي مي گن غافل ؟!

به كسي مي گن غافل كه موقع اذان صبح براي نماز صبح بيدار چي ؟ نشه ، نه خير ! به كسي مي گن كه براي نماز صبح ، موقع اذان صبح موقعي كه داره مي گه الله اكبر بيدار بشه ! به اين مي گن غافل . چرا ؟ در روايت داريم ملائكه هنگامي كه اذان مي گن و نماز صبح ميشه ، نداشون اينه كه : “ اذان مي گوييم لِيَقوم الغافلين ” حالا ديگه نوبت غافلانست ! غافلا پاشن نمازشون رو بخونن !

مي بيني چقدر اين ذكر مهمه . يعني يه نماز شب ترك كردن كه ذكر مستحب هم هست ، ما را جزء‌ غافلين قرار ميده . چقدر ما در رَد و سرزنش غافلين روايات و آيات زيادي داريم كه متأسفانه مصداق خيلي از اونها ما هستيم . پس اگه تا قبل از نماز صبح خواب باشيم حتي اگه نماز صبحمون رو اول اذان هم بخونيمم باز جزء غافلينن هستيمم الان ديگه رسم شده نماز رو لب طلايي مي خونن ! مي گن : نماز لب طلايي حالا اين كه لب نقره اي چيه ديگه خدا مي دونه ؟!

اصلاً بعضي ها كه نمي خونن !

چند وقت پيش مي خواستم برم قم ، سوار اتوبوس شديم ديدم براي نماز صبح نگه نمي داره . گفتم : آقا چرا براي نماز صبح نگه نمي داري ؟ گفت : اصفهان ، گفتم اينجوري كه قضا مي شه . گفت :‌ خب قضاشو بخون ! مي بينيد ؟ شما فكر مي كنيد چرا خدا بلا نازل نمي كنه ؟ من كه مي گم به خاطر همين چهار ، پنجج تا جوان عاشق وو مادرها و خانواده هاي شهداست . همه مون نسبت به نماز خيلي بي اهميت شديم . برادرها و خواهرهاي دانشجو دقت كنن ! آماري كه مي خوام بهتون بگم مال اول سال 76 هست . توي يكي از دانشگاههاي شيراز اين آمار رو گرفتن درصد افرادي كه براي نماز صبح بيدار مي شوند 12 تا 18 درصد هست !!

خجالت نداره ! اين دانشگاه چه جوري مي خواد اين مملكت رو اسلامي كنه ؟! حالا يه راهپيمايي سياسي بشه ، همة‌ دانشجوها هستن . حالا كه بحث به اين جا رسيد اين مطلب رو هم بگم و جمع بندي كنم . كاشاني رو كه همه مي شناسيد يكي از بزرگان و علماء مملكت بود ، كسي كه در ملي كردن صنعت نفت نقش خيلي مؤثري داشت . حضرت آقاي توسلي نقل مي كنه ( خوب دقت كنيد ! ) مخصوصاً شما دانشجوها مي گه يه روز از حضرت امام (ره) سؤال كردند :‌ شما زياد روز 28 اسفند يادي از مرحوم آقاي كاشاني نمي كنيد . قضيه چيه ؟ شما به حضرت آقاي كاشاني كه ميرسه سريع مي گذريد ، ايرادي نسبت به ايشون داريد ؟ امام (ره) فرمودند : خدا ايشون رو بيامرزه ، اما كار آقاي كاشاني يه دونه ايراد داشت . ( خوب دقت كنيد ، بعد براتون جا مي افته ، چرا ما توي سني مثل دبيرستاني ها داريم كار مي كنيم ) فرمودند : حضرت آقاي كاشاني رحمه الله عليه قبل از اينكه مردم رو از نظر ديني بيدار كنه ، مردم رو سياسي كرده بود ،‌ يعني اول دين رو تزريق نكرده بود بعد بياد بگه بريد تو خيابون سياست بخرج بدين .

عزيز من ! الان درد ما درد دينه . آقاي ري شهري ، همين سري كه از حج برگشتن يه صحبت خيلي قشنگ فرمودند ،

مي گفتند : يه عده دارن مي گن : “ توسعه اقتصادي ” ، و يه عده دارن مي گن : “ توسعه سياسي ” اما من مي گم نه ! دوتاش خوبه ولي بايد ببينيم كدام مقدمه ، من مي گم هيچ كدام ! آقا ! “ توسعه معنوي ” !

تو مملكتي كه بازاريش دزده ، عمده فروشش دزده ، مغازه دارش دزده ، كارخانه دارش دزده ما چه جوري توسعه سياسي بخرج بديم ؟ تو مملكتي كه از بالا تا پائين ، همه مي خوان حق همديگه رو بخورن ما چه جوري توسعه سياسي بخرج بديم ؟ ‌تو مملكتي كه كوتاه آمدن ، تواضع و بقيه اصول اخلاقي ديني گم شده و به باد فراموشي سپرده شده كدوم سياست ،‌ كدوم اقتصاد به داد مردم مي رسه ؟! تو مملكتي كه هيچ كسي بخاطر خدا حتي توي دو كلام حرف كوتاه نمي ياد و . . . اينها دينشون كمه يا سياستشون يا اقتصادشون ؟!

اول بچه ها رو ديندار كنيم ، متدين كه شدن ، بذاريم برن تو بازار ديگه خودش مي فهمه چه خبره . نمي خواد ما بهش بگيم تو اينوري باش ، يا اون وري ، هم خط سياستش رو پيدا مي كنه ، هم خط اقتصاديش رو . اول متدين بشه !

دين آقا ! ذكره ! ذكر! جلاء القلوب . انشاء‌الله ذكرهاي امشب ما هم كه در خونة يتيم كوچولوي امام مجتبي (ع) مي خوايم بريم قلبهاي ما رو جلا بده !

ذكر ! اين خيلي مهمه . دقت كنيد كه اول فكر خودتون باشيد ، فكر دينتون باشيد ، فكر حالتون باشيد ، چند بار ديگه هم براتون گفتم دوباره مي گم ، مثال خوبيه ! يه سال با يه بنده خدايي توي دانشگاه بحث مي كرديم . بهش گفتم : از فردا اعتكاف شروع مي شه ، ما هم مي خوايم بريم سه روز با خدا خلوت كنيم اونجا صفايي داره شما هم بيا ! يك نگاه عاقل اندر سفيحي به ما كرد ،‌ انگار داره يه آدم صورت سياه ، كور ، كثيف و ژوليده اي نگاه مي كنه كه هيچي حاليش نيست ، گفت :‌ آقا ! شما آخوندا بريد اعتكاف تون رو بگيريد .

شما بريد گوشه مساجد اعتكاف بگيريد ، ما هم اين سه روز مي ريم كار . چهار تا بنده خدا رو راه مي ندازيم ، ببينيم اون دنيا كي پيروزه ! اون روز هيچي بهش نگفتم . يه روز ديگه تو اتاقش خوابيده بودم ، صبح براي نماز صبح بيدارش نكردم گفتم بذار ببينيم خودش براي نماز صبح بيدار ميشه يا نه ؟ اتفاقاً بيدار نشد . ما هم گرفتيم خوابيديم ، بعد صبح كه بلند شد موقع صبحانه بهش گفتم كه نماز صبح نخوندي ؟! گفت : نه ، خسته بودم ! گفتم ، مگه ديشب چكار ميكردي ؟ گفت : تا سه نصف شب فلان كار رو مي كردم ، گفتم خوب چرا نمازت رو نخوندي ؟ نماز كه بر هر كاري اول و مقدمه ! ببينيد ، براي همينه كه مملكتمون اينجوري شده ديگه !

من ديدم الان ديگه وقت سكوت نيست . گفتم :‌ببين ! ( حالا اون جمله اي كه بهش گفتم رو روي منبر نمي گم ! گفتم :‌ ببين . . . . ! افكار پوسيده امثال شما بود كه اينجوري دين رو مهجور گذاشت

يكي مثل امام ( ره) كه يه شب نمازش ترك نشد ، دنيا رو تكون داد . بيچاره بدبخت ! تو گرفتارتري يا امام ، امامي كه تو جماران يه شب نماز شبش ترك نشد . حالا مي گي اين كارها هم نمازه !

بيا اعتكاف ، سه روز با خدا صحبت كن بعد برو بيرون . خدا قدرتي بهت مي ده كه كار هزار تا خلق الله رو راه بندازي ، نماز شبت رو بخون ، ببين حرفت چقدر تأثير مي ذاره ، با اين حرفها ظاهر خودمون رو فريب نديم . كي ميگه اينا نمازه ؟!

نماز مال ماست ، نماز شب مال ماست . توي اين جامعة شصت ميليوني اگر شما چهار ، پنج تا و نصفي نماز شب نخونين پس كي نماز شب بخونه ؟ اگر چهار تا آخوند نماز شب نخونه پس كي نماز شب بخونه ؟ اون درسي كه من از سرشب تا 7 صبح مي خونم ولي نماز شبم رو نمي خونم تو كمرم بخوره !

مي گه :‌ آقا داريم معارف كسب مي كنيم . مگه معارف فقط با درس كسب مي شه ؟ مي گه : آقا داريم ملا مي شيم ، كدام ملا ؟! . . . از اين بحث بگذريم . انشاء‌الله يه جلسه ديگه .

اما اين حرفها زور داره ،‌ آدم از كوره در مي ره و آخه ناسلامتي ما يه دو روز جبهه بودبم . توي اين دو روز ديديم گاهي وقتا ما با تانك و توپ و مسلسل نتونستيم كاري بكنيم . اما نمازشب يه بچه شيزده ساله خط عراق رو خاموش كرد . ما اثرات نمازشب رو با چشم خودمون ديديم . لذا خيلي لجمون مي گيره يكي بياد نماز شب رو زير سؤال ببره ، بگه من مي رم فلان كتاب رو مي خونم جوابش از نماز شب بيشتره !

حالا كاش هميشه فقط كتاب مي خوند ، نه ! سينما رفتنش به راهه ، تلويزيونش به راهه ، تفريحش به راهه ، حرف جفنگ زدنش به راهه ، فقط وقت نماز شبش كه شد ديگه حالا مي خواد ملا بشه ! خوب ، گفتم اين جلسه مي خوايم بريم در خونه كوچولوي امام حسن (ع) اگه عبدالله و قاسم ( فرزندان امام حسن (ع) ) حال 1400 سال پيش بودن ما از اين عبدالله ها و قاسم ها خيلي داشتيم و داريم و چقدر اينها مهجور هستند . اي كاش مي شد به اين قاسم ها و اكبرها و عبدالله هاي انقلاب و جنگ هم حداقل به اندازه فوتباليست ها و هنرپيشه ها اهميت مي دادند كه جوان دانش آموز ما الگوش رو فقط از اينها بگيره ، بابا ! اينا هم هستن . حالا شايد از بين 10 نفر ، دو نفر اومدن و گفتن از ميون همه الگوها رو مي خوايم . شما ارائه بكنيد ! چرا مي ترسيد از اينكه ارزش ها رو ارائه بكنيد ؟

اذکاراربعه

1-ما شاالله لا قوه الا بالله (کهف39)

2-حسبنا الله و نعم الوکیل(آل عمران173)

3-لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین(انبیا 87)

4- افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد(غافر 44)

هرکدام 100 بار

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد رضا معيني نشلجي ׀ تاریخ: چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , nashalji.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com